«کولی ها» جمعیت پرخطر فرا موش شده

طی سه هفته گذشته 9 مورد بیماری سرخک در استان مازندران گزارش شده که سه مورد ان از شهرستان سوادکوه- سه مورد از بابل وسه مورد از ساری بوده . با توجه به این که کشور ما در مرحله حذف این بیماری قرار دارد این میزان بروز در این محدوده زمانی معنی دار می باشد.نکته ای که در این زمینه جلب توجه میکند اینست که هرنه مورد از اقوام کولی بودند که در رفت وامد مداوم بین تهران وشمال می باشند.

جالب اینجاست که در اردیبهشت و خرداد سال جاری ( بعد از گذشت 7 سال که هیچ مورد بومی سرخک در بلغارستان گزارش نشده بود) 84 مورد بیماری سرخک تا این لحظه گزارش شده که اکثر انها کولی های ساکن در شمال شرقی بلغارستان می باشند و بیشترشان در سنین زیریک سال تا 9 سال قرار دارند. جهت اطلاعات بیشتر به این سایت مراجعه  کنید. 9 درصد جمعیت بلغارستان را کولی ها تشکیل می دهند.

Gipsy Girl

طی سالیان گذشته با ورود مهاجرین افغان به داخل کشور در نتیجه افزایش قابل توجه شیوع بیماریهایی مانند سل -مالاریا –فلج اطفال و …سیستم بهداشتی توجه ویژه ای به این جمعیت مهاجر داشته و برنامه ریزی خاصی جهت این جمعیت در سیستم بهداشتی تدوین گردیده بطوری که جمعیت افاغنه دارای زیج حیاتی مستقلی در کلیه خانه های بهداشت و مراکز بهداشتی درمانی سطح کشور می باشند.

از سوی دیگر اقوام کولی از هزاران سال پیش ساکن قسمتی از فلات ایران شده اند و همواره به صورت جزایر جمعیتی مستقل در بین افراد جامعه زیسته اند نه تمایلی به اختلاط با سایر اقوام داشته اند و نه سایرین ایشان را پذیرفته اند. با توجه به خصوصیات فرهنگی و اداب و رسوم خاصشان همواره قوانین حاکم و مستقل خود را داشته اند از جمله در امر ازدواج-بی توجهی به ثبت تولد فرزندانشان و دریافت شناسنامه و عدم تمایل به اعزام فرزندانشان به سربازی و طرق خاص امرار معاش که بیشتر در جهت غلتیدن به سمت بزه کاری یا گدایی بوده است.خصوصیت دیگر این قوم که همواره معضل عمده ای برای سیستم بهداشتی مخصوصا جهت واکسیناسیون بوده است نقل مکان مداوم ایشان و تغیر وضعیت زندگی ایشان از شهرنشینی به چادرنشینی و صحرا نشینی و از ان به روستانشینی و باز ادامه این چرخه حتی در یک فاصله زمانی کوتاه می باشد. به همین علت می طلبد نگاه سیستم بهداشتی به ایشان یک نگاه ویژه باشد.

برای اشنایی بیشتر با این قوم به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه مطلب

کولی نام مردمانی دوره گرد و بی خانمان می باشد. نزدیک به هزار سال پیش، مردمانی که امروزه آنها را کولی می‌‌نامیم از شمال هندوستان سرزمین خود را ترک گفته در سراسر جهان پراکنده شدند. آنها بتدریج از طریق ایران به شمال افریقا و سپس به اسپانیا و سایر کشورهای اروپایی کوچ کردند. کولی‌ها با اجرای برنامه‌های رقص و آواز در مسیر کوچ خود مردم را سرگرم می‌‌کردند، فال آنها را می‌‌گرفتند و کف بینی می‌‌کردند و در کنار آن به کارهای دیگری همچون آهنگری نیز می‌‌پرداختند.

امروزه کولی‌ها در تمام کشورهای اروپایی و تقریباً همه جا هستند و مشکلات و مسائل اجتماعی بسیاری را سبب می‌شوند و البته سختی‌های زیادی را نیز متحمل شده اند. بیشتر دولتها سعی کرده‌اند که آنها را محدود کنند. زندگی آنها با زندگی متداول اروپا کاملاً متفاوت است. گرچه بسیاری از آنها دیگر کوچ نمی‌کنند ولی نحوه زندگی خود را تغییر نداده‌اند. گفته می‌شود که بیش از دو میلیون کولی در روسیه زندگی می‌کنند. آنها توانسته‌اند به سهم خود بر فرهنگ روس اثر بگذارند. در روسیه به کولی‌ها «تسیگان» گفته می‌شود. البته امروزه کمتر شاهد برپایی گروه‌های رقص و آواز تسیگانها هستیم. کولیان کم وبیش در همه جای گیتی به ویژه سرزمینهای اروپایی پراکنده‌اند و مردم سرزمینهای گوناگون دید خوبی به آنها ندارند.

محققان در مورد هند بعنوان خواستگاه اوليه كوليها متفق القول هستند. مهاجرت دسته هاى بزرگ كوليها به اروپا يكى از طريق آسياى ميانه و فلات ايران و روسيه بوده و ديگرى از طريق جنوب ايران، خليج فارس، عربستان، سوريه، ارمنستان. وجود كوليها در كتب اروپائيان به سده 12 ميلادى مى رسد و كهن ترين نامى كه از كوليان رفته در كتابى است كه يكى از راهبان آلمانى در سال 1122 ميلادى نگاشته است براساس خداينامه، شاهنامه فردوسى و مجمع التواريخ مهاجرت اولين دسته هاى كوليها به ايران به دوره ساسانيان برمى گردد. شاپور دوم معروف به ذوالاكتاف هنگام بستن سد شوشتر چندهزار لولى يا كولى را از كابل به شوشتر آورد. در فرهنگ انجمن آراى ناصرى نوشته شده: شاپور هنگام بستن شوشتر چندهزار از اين طايفه را از كابل احضار كرده به خوزستان و شوشتر آورد. روز، مردان ايشان عملگى كردندى و شب…

جي ـ پي ـ تيت كه در اواخر دوران قاجار از سوي دولت بريتانيا جهت تعيين حدود مرزي ايران و افغانستان به منطقه‌ي سيستان اعزام شده بود، تحقيقاتي را در مورد اقوام ساكن در بلوچستان و ازجمله گوجرها كه شاخه‌اي از كولي‌ها هستند، به عمل آورده و آنان را با گودارهاي ساكن در شمال ايران و جات‌ها از يك ريشه قلمداد نموده است. نكته‌ي قابل توجه در تحقيقات او انتساب خاستگاه اصلي جات‌ها، گوجرها و گودارها از آسياي ميانه و مهاجرت بعدي آنان به هند، سيستان و نواحي ديگر است. او در اين رابطه مي‌نويسد: «از ويژگي‌هاي گوجرها به نظر مي‌رسد كه آباء و اجدادشان سپاهي از شبانان بودند، بنابراين، اعتقادي صحيح است كه آنان را چوپان‌هاي چادرنشين و يا خانه‌بدوش از ميدان‌هاي آسياي ميانه بدانيم كه احتمالاً بعد از شكست هن‌ها در قرن ششم ميلادي وارد هند شده‌اند.» به رغم كنكاش گسترده و ارزشمندي كه جي ـ پي ـ تيت در مورد موقعيت و پيشينه‌ي كولي‌هاي مناطق شرقي ايران به عمل آورده است، اما نظر او در مورد خاستگاه اوليه‌ي كولي‌ها مورد ترديد جدي قوم‌شناسان است.

با وجود اينكه كولي‌ها اساساً مردمي صبور، قانع و ساده‌زيست بوده و نسبت به موضوعات سياسي و اجتماعي جوامع محل زندگي و كوچ خود مطلقاً بي‌تفاوتند، ولي گاه‌گاه تحت تعد‌ّيات و آزار نژادپرستانه يا مذهبي برخي دولت‌ها و جوامع بومي قرار داشته‌اند. خصوصيات فردي و رفتار اجتماعي كوليان آنان را به كاست‌هاي موجود در هند شبيه ساخته است. آنچه مسلم است كولي‌ها از بازماندگان مهاجريني هستند كه به واسطه‌ي انگيزه‌ها و عوامل قومي و يا يك رشته حوادث تاريخي به ايران كوچيده‌اند. منابع تاريخي در چند مورد به چگونگي مهاجرت و جابه‌جايي اين قوم اشاره نموده‌اند. بر اساس منابع يادشده يك دوره از مهاجرت آنان مربوط به پادشاهي بهرام گور است كه به نقل از مروج‌الذهب آورده شده است.

پس از اسلام نيز برخي منابع معتبر به حضور كوليان در فلات ايران تأكيد نموده‌اند. جرير طبري در تاريخ خود هنگامي كه به حوادث سال‌هاي 219ـ220 مي‌پردازد، از شورش كوليان به زمان معتصم ياد نموده مي‌نويسد

تعدادي از سفرنامه‌هاي معاصر نيز درباره‌ي پراكندگي كولي‌ها در نواحي مختلف ايران اطلاعات مفيدي در اختيار نهاده‌اند. رابينو در سفرنامه‌ي خود كه به سال 1839 ميلادي نگاشته است؛ راجع به اقوام ساكن در شمال كشور از برخي خانواده‌هاي گودر، بنكشي، كراچي و كولي ياد كرده و بر هندي‌الاصل بودن آنان تأكيد مي‌كند.» بارون دوبر سي‍ّاح نيز از كوليان نواحي غربي و جنوب ايران سخن به ميان آورده و درباره‌ي هنر و برخي خصائل آنها آورده است. «اخلاق اين مردم همه چيز هست به جز سختگيري. …» يحيي ذكاء به نقل از دمرگان حضور كولي‌ها را در استارباد يادآور شده و درباره‌ي كوليان نواحي مختلف ايران و از جمله كولي‌هاي عرب‌زبان جنوب و كوت عبدالله تحقيقات و مطالب جالب توجهي ارائه داده است.

عبيد زاكاني طنزپرداز يگانه‌ي قرن بيستم در بخشي از طنز گزنده‌ي خود سندي ارزشمند از دو هنر ويژه‌ي كوليان زمان خود يعني رسن‌بازي و بازي با حيوانات كه نوعي سيرك شرقي قلمداد مي‌شود، ياد نموده است. اين سند در نوع خود به طرزي آشكار يادآور نقش مداوم كوليان فلات ايران در زنده نگه داشتن بخشي از هنر نمايشي و بازي‌هاي كهن ايراني است.

امروزه كولي‌ها تا حدود زيادي در مجموعه‌ي فرهنگ، اعتقادات و آداب و رسوم مناطق مستحيل شده‌اند، اگرچه هنوز بسياري از آيين‌ها و آداب قومي مانند مراسم ازدواج، طلاق، نوع مناسبات خانواده و برخي از شئون اجتماعي گذشته خود را حفظ نموده‌اند. كولي‌ها به خاطر وضعيت معيشتي و كوچ پيوسته با فرهنگ‌هاي مختلف اقوام در نواحي ايران در ارتباط بوده‌اند. اگرچه آنان به جهت اعتقادات قومي باطناً كمتر تحت تأثير اين فرهنگ‌ها قرار گرفتند.

كولي ها را درتمام نقاط ايران به نامهاي جات، جد، جت، گت، زط، پوشه، لوري، لولي ، جوگي (جوكي )، فيج، فيوجي،فیوج ،فیوچ، زنگي، چگني،قلقلی، خنياگر،دوم، توشمال،میشکال،چینگانه ،جنگيانه،چنگی،كولي، غربت، گات، سوزماني،غریب، فقرا، كليلاني، قره چي(قاراچی)، كراچي، غريب زاده، غجر، زرگرقوچاني، زرگر كرماني، غرشمال(قرشمال)، كم بند، غربال بند،غربیل بند، خاني، شمريشن، چنگ زن، خطير، كوسان،قیوج ،ایلیات، لوطي،موزمانی، زنگانه ،قوال ،کاولي ،کابلي، کاول،کاوول ،بکاوول ،بکاول،یوت،چَلّی،پاپتی،كم چِنی و جَت‌گال و … مي خوانند» . در آثار تاريخي از آنها با عناويني چون بنكشي، بنگالي، غره‌چه، زط يا جت، لوري، لولي، كولي و… ياد شده است.زط قديميترين نامي است كه كوليها در ايران در گذشته به آن خوانده شده اند. امروزه در كرمان «لولي» و «سوري»، در اصفهان «فيوج»، در استان مرکزی و همدان«غربت» (غربتي) و «كولي»، در تهران «غربال‌بند»، در خراسان «قرشمال»، «قروشمال» ، «قرشمار»و «غرشمار»(لغت «قرشمال» كه در خراسان رايج است به معني «غيرشمار» يا «بي‌شمار» يا «در شمار غريبه‌ها» به كار مي‌رود و همچنین قرشمال(کرشمال) در زبان سانسکریت به معنی کشاورز است)،در دامغان «غریشمار» ،در بجنورد «قلقلی»و«قرشمال»،در ملارد«غربتی» و«غربال بند» ،در زنجان «كليلاني»( كيلاني،گیلانی )، در كرمانشاه «سوزماني»،«قره چي»و«خراط»،در آذربايجان «قره‌چي» يا «قاراچي»(«قاراچي» به معني سياه‌چادر به خاطر سياهي پوست كولي‌ها و شاید هم اشاره به کراچی(شهری در پاکستان)دارد)،«چلینگر» ،«کولی»، در کردستان «قره‌چي»، «سوزمانی» ، «دوم»،در مازندران و گرگان «جوكي» و« گدار»،در قزوین«رومانلو»،«رومانو»،« زرگر»،در شیراز «غربتو»،«کولی» و «لولي» و در بلوچستان «لوري» ،«جت»،خوانده مي‌شوند.

در هندوستان به آنها «كاولي» مي‌گويند و در ايران با حذف «الف»، كولي ناميده مي‌شوند. بنابراین واژه کولی از ریشه کابلی یا کاولی است. کولی ها در بخش‌هايي از البرز جنوبي نيز با نام گودار شناخته مي‌شوند و به زبان درون‌قومي خود را چوله مي‌نامند. در بعضی مناطق هم به ایشان چلنگر هم گفته می‌‌شود که این برای پیشه ایشان است که آهنگری است. تيره‌اي ازکولی ها نیز كه به جوكي شهرت دارند به وسيله‌ي آهنگري و ساخت ابزار و ادوات ابتدايي كشاورزي روزگار مي‌گذرانند.

كولي‌ها در سرتاسر دنيا به خواندن و رقصيدن شهرت دارند و حتي فرانس ليست، موسيقي ملي مجار را از اصل متعلق به آنها مي‌داند.

با به قدرت رسيدن نازيها در آلمان كشتار بيرحمانه و بدون وقفه كوليها (كه با صدور اعلاميه 14 دسامبر 1937 جنايتكاران قهار ناميده شدند) در اروپا آغاز شد. نام كوليها در ليست مرگ شمار زيادى از اردوگاهها، از جمله موتازن، گوسن، داتمرگن، ناتسويلر و فلوزنبورگ ديده مىشود. پنج هزار كولى از آلمان به گتوى لودز لهستان كه كسى از آن جان سالم بدر نبرد منتقل شدند.سى هزار نفر ديگر در لهستان به اردوگاههاى مرگ بلزك، تربلينكا، سوبيبور، و ماجدانك منتقل و نابود شدند. هزاران نفر ديگر از كوليهاى بلژيك، هلند و فرانسه در اردوگاه آشويتس از ميان رفتند. در شب 24 دسامبر 1941 در سيمويروپل 800 مرد، زن و كودك كولى تيرباران شدند.300 هزار كولى در نواحى اوكراين و كريمه توسط نازيها ازبين رفتند. در يوگسلاوى 28 هزار كولى كشته شدند. جوزف تننبام، تاريخ نگار مدعى است كه دست كم 500 هزار كولى توسط نازيها كشته شدند

از تمامى عوامل فرهنگى، شايد زبان، استوارترين پيوند كوليان با ميراث مشتركشان باشد. اين زبان رومى يا رومنى جزو گروه زبانهاى هند و اروپايى است و كوليهاى كشورهاى گوناگون از طريق اين زبان مى توانند با يكديگر ارتباط برقرار كنند. مردم يكى از روستاهاى شهرستان قوچان در خراسان داراى زبانى بوده اند كه تنها در ميان چند خانواده زنده مانده و نام رومانو را برخود دارد. كوليهاى آذربايجان گويشى دارند كه شباهت شگرفى با سانسكريت و زبانهاى كنونى هند و پاكستان دارد. در لهجه كوليان اروپايى كلمات مشترك زيادى با زبانهاى ايرانى چون: بخت، امبرول(امرود)، انگسترى(انگشترى)، خانگرى(كليسا)، زور، سيكات(جبهه) … وجود دارد. زبان كوليها به مرور تحت تاثير زبان كشورهاى ميزبان به لهجه هاى متنوعى تقسيم شده است. معروفترين اين لهجه ها لهجه دانوبى مى باشد كه حداقل دوسوم كوليهاى جهان با آن سخن مىگويند

این نوشتار با استفاده از منابع اینترنتی ویکی پدیا -روشنگری و سایت پاتوق نگاشته شده است.

دکتر رضا یعقوبیان


برچسب‌ها: , , , , ,

یک پاسخ to “«کولی ها» جمعیت پرخطر فرا موش شده”

  1. ناشناس Says:

    عالي بود

بیان دیدگاه